- کوتاه آمدن
- کنایه از کوتاه شدن، به کوتاهی پرداختن، خودداری از دنبال کردن نزاع و مرافعه
معنی کوتاه آمدن - جستجوی لغت در جدول جو
- کوتاه آمدن
- کوتاه شدن قصیر گشتن، صرف نظر کردن از ادامه مرافعه و خصومت، صرف نظر کردن از ادامه مطلب و گفتگو: ... آبروی خودم از هر چیز بالاتر است. آهو کوتاه آمد
- کوتاه آمدن ((مَ دَ))
- صرف نظر کردن، گذشتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کوتاه شدن قصیر گشتن، صرف نظر کردن از ادامه مرافعه و خصومت، صرف نظر کردن از ادامه مطلب و گفتگو: ... آبروی خودم از هر چیز بالاتر است. آهو کوتاه آمد
از درازی و بلندی چیزی کم کردن، مختصر کردن
کم کردن طول یا ارتفاع چیزی، کاستن، قطع کردن
Dwarf, Shorten, Truncate
ananizar, encurtar, truncar
verkleinern, kürzen, abschneiden
zmniejszać, skracać, przyciąć
уменьшать , сокращать , усекать
зменшувати , скорочувати , обрізати
enanizar, acortar, truncar
rater, raccourcir, tronquer
ridurre, accorciare, troncare
verkleinen, verkorten, afkappen
बौना बनाना , छोटा करना , छोटा करना
mengecilkan, mempersingkat, memotong
작게 만들다 , 줄이다 , 잘라내다
להקטין , לקצר , לקצר
使矮小 , 缩短 , 截断
小さくする , 短縮する , 切り詰める
cüce yapmak, kısaltmak
kupunguza
ทำให้เตี้ย , ย่อ , ตัดทอน
ছোট করা , ছোট করা , ছোট করা
بونا کرنا , چھوٹا کرنا , چھوٹا کرنا
قزّم, قصّر , قطع
کم شدن طول و ارتفاع چیزی، کاسته شدن، قطع شدن، یا کوتاه شدن دست کسی از چیزی. دسترس نداشتن بدان از آن پس: و دست تعرض متغلبان و ستمکاران از دامن روزگار ضعیفان و عاجزان بکلی کوتاه شود. یا کوتاه شدن زبان. خاموش شدن
شاهد بودن حقیقت معنی بر صورت دعوی گواه آمدی
Shortlived, Shortterm
de curta duração, de curto prazo
von kurzer Dauer, kurzfristig
krótkotrwały, krótkoterminowy
короткоживущий , краткосрочный